امشب آسمان
کویر مرا به یاد کودکی ام انداخت، چه بسیار شب هایی که بر نَمَد گوشه ی حیاط طاق
باز می خوابیدم و به طاق بی انتهای آن خیره می شدم و در وسعت بی کران اش غرق می شدم
و در خیالم با ستارگانش بازی می کردم.
تجدید این
خاطره فکر امروز مرا به اندیشه در یُسَبِحُ لله ما فی السماوات و الارض فرو برد،
اینکه ذره ای ناچیز چو من را چه لیاقت از اینکه نشانی از او باشد1 ، این جسم خاکی
گُم است و ناپیدا در این افلاک...
***
خیره به آسمان
شهابی از نظرم گذشت، در کودکی باور داشتم هر شهاب آرزویی برمی آورد و امشب آرزویم
تو بودی، ای بزرگ ترین آرزوی آرزومندان...
13/6/1392
میانه ی
کویر ، جاده جندق به انارک
پی نوشت:
1. «یسبح لله
ما فی السموات و ما فی الارض»:
(هر آنچه در آسمانها و زمین است خدای را تسبیح می
گوید)
یعنی همه موجودات آسمانها و زمین به زبان و با وجود
خویش خداوند را از هرچه لایق ساحت او نیست منزه می شمارند... برای توضیح بیشتر به
تفاسیر مبسوط مراجعه کنید.
با مطلب«اشارات زیرکانه ملای رومی(رض)» در خدمتیم.
با عناوینی چون:
منظور از مروزی و رازی در کلام مولانا کیست؟
پلورالیزم و مولانا
ما را از نظراتتان محروم نفرمایید.
التماس دعا