حجره

گاه نوشت های یک طلبه

حجره

گاه نوشت های یک طلبه

مشخصات بلاگ

در این زمانه ی دلگیر این دل گیر نگاه توست...

چند صباحی است مفتخرم به همراه تو شدن
چندی است بی تو احساس پوچی میکنم
چون تمام هست و نیستم تویی

زندگی ام با امید سرباز شدن و دلهره سربار شدن پر از تلاطم شده
روزها مشغول کتاب ام و شب ها مشغول دفتر...!

نمیگویم طلبه شدن آرزوی کودکی ام بود اما آرزوی جوانی ام شد...
یادت باشد به یادم بیاوری طلبگی وظیفه است

آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وهابیت» ثبت شده است


از گذشته در میان مسلمین همیشه گروهی عوام و ناآگاه با ابزار نفرین و دشنام سعی در اثبات خود و انکار طرف مقابل داشته اند. مسئله ای که از زمان شکل گیری وهابیت با تکفیر کردن دیگر فرق اسلامی رنگ جدیدی به خود گرفت و متأسفانه امروزه در بین عوام شیعه نیز برخی هر چند اندک به سبب اختلاف نظرهایی در مسائل غیر اساسی دست به لعن و تکفیر طرف مقابل می زنند و اینان حتی به خود شیعیان نیز رحم نمی کنند و هرکس مثل خودشان نباشد را ملعون و... خطاب می کنند. در حالی که مرام اهل بیت علیهم السلام چنین نبوده و نیست.

 

 نَصْرُ بْنُ مُزَاحِمٍ فِی کِتَابِ صِفِّینَ، عَنْ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ حَصِیرَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَرِیکٍ قَالَ:  

خَرَجَ حِجْرُ بْنُ‏  عَدِیٍّ وَ عَمْرُو بْنُ الْحَمِقِ یُظْهِرَانِ الْبَرَاءَةَ وَ اللَّعْنَ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ فَأَرْسَلَ إِلَیْهِمَا عَلِیٌّ ع أَنْ کُفَّا عَمَّا یَبْلُغُنِی عَنْکُمَا فَأَتَیَاهُ فَقَالا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَ لَسْنَا مُحِقِّینَ قَالَ بَلَى قَالا أَ وَ لَیْسُوا مُبْطِلِینَ قَالَ بَلَى قَالا فَلِمَ مَنَعْتَنَا عَنْ شَتْمِهِمْ قَالَ کَرِهْتُ‏ لَکُمْ‏ أَنْ تَکُونُوا لَعَّانِینَ شَتَّامِینَ یَشْهَدُونَ وَ یَتَبَرَّءُونَ وَ لَکِنْ لَوْ وَصَفْتُمْ مَسَاوِئَ أَعْمَالِهِمْ فَقُلْتُمْ مِنْ سِیرَتِهِمْ کَذَا وَ کَذَا وَ مِنْ عَمَلِهِمْ کَذَا وَ کَذَا کَانَ أَصْوَبَ فِی الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْرِ

وَ  قُلْتُمْ مَکَانَ لَعْنِکُمْ إِیَّاهُمْ وَ بَرَاءَتِکُمْ مِنْهُمْ اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَیْنِنَا وَ بَیْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ حَتَّى یَعْرِفَ الْحَقَّ مِنْهُمْ مَنْ جَهِلَهُ وَ یَرْعَوِیَ عَنِ الْغَیِّ وَ الْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ بِهِ کَانَ هَذَا أَحَبَّ إِلَیَّ [وَ خَیْراً] لَکُمْ فَقَالا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ نَقْبَلُ عِظَتَکَ وَ نَتَأَدَّبُ بِأَدَبِکَ الْخَبَر[1]

 

ترجمه:

امیرالمومنین علی (ع) در جنگ صفین آگاه می شوند که عمرو بن عدی و عمرو بن حمق، اهل شام را لعن و نفرین می کنند، پس شخصی را نزد آن دو می فرستد با این پیغام: دست از این عملی که خبرش به من رسید بکشید!

سپس آن دو نزد امیرالمومنین علی (ع) آمده و گفتند: یا امیرالمومنین آیا ما بر حق نیستیم؟ حضرت پاسخ داد: بله ما بر حقیم. آن دو پرسیدند: آیا آنها بر باطل نیستند؟ حضرت پاسخ داد: بله آنها بر باطل هستند. این دو نفر پرسیدند: پس چرا ما را از دشنام دادن به آنها بازداشتی؟

امام فرمود: برای شما خوش ندارم که آنان را لعن و ناسزا گویید [که در نتیجه] ایشان نیز شما را ناسزا گویند و از شما بی زاری جویند؛ ولی چه بهتر است که اعمال ناشایست ایشان را یاآور شده، بگویید؛ از جمله سیره [ی زشت] آنان چنین و چنان است و از اعمال [نادرست] شان این و آن است. این بهترین بیان و استدلال است و اگر به جای نفرین صرفِ آنان و بیزاری جستن از ایشان چنین بگویید [و دعا کنید]: خداوندا! جان ما و ایشان را حفظ کن وبین ما و ایشان را اصلاح بگردان و آنان را از گمراهی شان نجات ده! تا آنکه حق را نمی داند، بشناسد و آن که از آن سرپیچی می کند بر آن گردن نهد؛ این را من بیشتر دوست دارم و برای شما [نیز] بهتر است.

پس از این سخنان ، آن دو نفر گفتند: ای امیرالمومنین، ما موعظه ی تو را می پذیریم، و خود را مؤدب به ادب تو می کنیم.

 

 



[1] شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج‏3، ص: 181 و مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ؛ ج‏12 ؛ ص306

 

  • مهدی شوقی